
رشته تحصیلی MBA در حدود ده سال است که در دانشگاه های ایران تدریس میشود و اخیرا نیز با استقبال بسیار خوبی مواجه شده است. MBA مخفف عبارت Master of Business Administrator میباشد و دارای گرایشهای متعددی میباشد که دانشجویان در سال دوم تحصیل میتوانند گرایش مورد نظر خود را برای ادامه تحصیل در این رشته برگزینند. MBA یکی از پرطرفدارترین و پر سودترین رشته های تحصیلی است و برای تحصیل در آن شما با هر مدرک لیسانسی میتوانید در آزمونهای مربوطه ثبت نام کنید.
رشته MBA به دلیل تفاوتهای ماهیتی از ظاهر آسان و جذابی نسبت به سایر رشته های برخوردار است ولی در عمل برای موفقیت در کنکور و تحصیل در آن نیازمند توانمندیهای هوشی و ذاتی خواهید بود که میتواند تضمین کننده موفقیت یا شکست شما در این رشته باشد.
رشته MBA در کنکور سراسری کارشناسی ارشد ایران جزو رشته های قرار گرفته که افراد میتوانند بدون توجه به مدرک تحصیلی دوره کارشناسی خود به عنوان انتخاب دوم (۵۲ رشته در این دسته قرار دارند) گزینش نمایند.
دوره کارشناسی ارشد MBA سومین مدرک در مدیریت کسب و کار به حساب میآید و اساساً برای ایجاد مهارتهای مدیریتی در مهندسان رشته های مختلف به کار میرود.
تعریف و هدف از این رشته
دوره کارشناسی ارشد مدیریت سازمان که معادل Master of Business Administration MBA است به منظور پرورش مدیران کارآمد برای اداره سازمانهای اقتصادی – اجتماعی، تولیدی و خدماتی طراحی شده است. رشته MBA یا کارشناسی ارشد مدیریت حرفه ای بازرگانی چنانچه از نامش پیداست تنها مدیریت بازرگانی نیست، از آنجا که در ایران آموزش مدیریت به سه شاخه بازرگانی، صنعتی و دولتی تقسیم میشود برای اکثر متقاضیان این گمان پیش میآید که MBA تنها در بر گیرنده مباحث مدیریت بازرگانی است و به طور مثال برای مدیریت صنعتی باید به سراغ رشته دیگری رفت در حالی که این تصور کاملاً اشتباه است. MBA مدیریت Business است و Business یعنی کلیه عملیاتی که از تولید تا فروش و خدمات پس از فروش کالا یا خدمات را شامل میشود و به صورت مکرر اتفاق میافتد. برای رشته MBA حدود ۳۰ گرایش مختلف در کشور های مختلف تعریف شده است. اما چهار گرایش اصلی این رشته که تقریباً در همه دانشگاهها تدریس میشوند به شرح زیر است: ۱- بازاریابی و مدیریت فروش ( Marketing)
۲ – مدیریت مالی و مدیریت مؤسسات مالی (Finance)
۳ – مدیریت تولید و سیستمهای تولید و پروژه (Operation)
۴ – مدیریت منابع انسانی (Human Resources)
امروزه حتی MBA با گرایشهایی مانند تجارت الکترونیک و فن آوری اطلاعات نیز ارائه میشود که نشان از انعطاف پذیری بالا و نیاز روز افزون به فارغالتحصیلان این رشته است.
متأسفانه امروزه بسیاری بدون توجه به محتوای MBA آن را با نام مدیریت سازمان میشناسند و تنها به بخش بسیار کوچکی از اهدافی که در این دوره بررسی میشود میپردازند. اگر بخواهیم تعریفی دقیقتر از اهداف MBA داشته باشیم باید توجه داشت که هدف این دوره پذیرش فارغالتحصیلان دوره های کارشناسی در رشته های مختلف به خصوص رشته های فنی و مهندسی و پرورش افرادی است که قادر باشند در زمینه های ذیل انجام وظیفه نمایند:
۱ – اداره و راهبری مؤثر و کارآمد سازمان یا یک بخش تخصصی از آن نظیر بخشهای تولیدی، بازاریابی و فروش، اطلاعات و مالی
۲- ایجاد تحول در یک بخش تخصصی سازمان
۳- طراحی، هدایت و رهبری تحول در کل سازمان پس از کسب تجارب عملی در مدیریت
۴- کارآفرینی با ایجاد فعالیتهای جدید در درون سازمان و یا ایجاد سازمانهای جدید
۵- ارائه خدمات مشاوره ای و مطالعاتی در زمینه های مزبور به مدیران سازمانهای اقتصادی و اجتماعی
این اهداف تقریباً” در تمام جهان یکسان هستند.
افرادی که در این دوره پذیرفته میشوند، حداقل دوره کارشناسی را در یکی از رشته های دانشگاهی گذرانده و با حوزه تخصصی دوره کارشناسی آشنائی پیدا کردهاند. این افراد پس از فراگرفتن دانش مدیریت و تمرین مهارتهای مدیریتی در این دوره، نیروهای ارزنده ای خواهند شد که میتوانند با ترکیب دانش تخصصی و مدیریتی خود در جهت تحقق هدفهای بالا نقش مهمی در بهبود مدیریت جامعه ایفا نمایند.
دانشگاههای ارائه دهنده دوره MBA در ایران
در ایران چند دوره در مراکز زیر ارائه میشود که از طریق کنکور سراسری دانشجو میپذیرند:
۱- دانشگاه شریف:
دانشگاه شریف یکی از اولین و فعالترین دانشگاههای ایران در توسعه این رشته است. رشته MBA در ۱۱ گرایش مختلف در این دانشگاه تدریس میشود و به دو روش دانشجو میپذیرد یکی به صورت رایگان که معمولاً ۵۰ نفر به این روش گزینش میشوند و دیگری به صورت غیر انتفاعی که در حدود ۷۰ تا ۸۰ نفر نیز از این طریق وارد این رشته میشوند و هزینه تحصیل برای این گروه قریب به ۹ میلیون تومان خواهد شد. کلاسهای این رشته در دانشکده اقتصاد و مدیریت شریف برگزار میشود.
آنچه بعد از قبولی در هر دو روش اهمیت دارد لزوم شرکت در مصاحبههایی است که از قبول شدگان انجام میشود. داشتن حداقل ۳ سال سابقه کار و سوابق اجرایی جالب توجه در کسبوکارهای مختلف نیز میتواند از جمله دلایل موفقیت شما باشد.
گرایشهای یازدهگانه دانشگاه شریف شامل موارد زیر هستند:
۱- عمومی
۲- فناوری اطلاعات(IT)
۳- فناوری
۴- بازاریابی
۵- تجارت
۶- مدیریت منابع انسانی
۷- کارآفرینی
۸- مدیریت استراتژیک
۹- اقتصاد مدیریت
۱۰- مدیریت پروژه
۱۱- مدیریت اجرایی(EMBA)
۲- دانشگاه تهران
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران فقط در یکی از گرایشهای MBA یعنی مدیریت اجرایی اقدام به جذب دانشجو مینماید. که از طریق کنکور سراسری اقدام به پذیرش دانشجو میکند. برای تحصیل غیر رایگان در دوره های نوبت دوم این دانشگاه باید در حدود ۶ میلیون تومان هزینه کنید.
۳- دانشگاه علامه طباطبایی
دانشکده مدیریت علامه طباطبایی نیز فقط در گرایش مدیریت اجرایی رشته MBA دانشجو میپذیرد؛ و وجه تمایز این دانشگاه در گزینش افراد شاغل با سابقه ۳ تا ۴ سال مدیریت است. که البته دوره های نوبت دوم در این دانشگاه هم با شهریه در حدود ۶ میلیون تومان برگزار میشود.
۴- دانشگاه علم و صنعت
دانشگاه علم و صنعت نیز از طریق کنکور سراسری و با دوره های رایگان و غیر رایگان اقدام به گزینش دانشجو میکند که البته گویا به زودی از طریق آموزش الکترونیک نیز در این رشته دانشجو خواهد گرفت که در حدود ۷ میلیون تومان هزینه در بر دارد. در این دانشگاه فقط گرایش مدیریت اجرایی تدریس میشود.
۵- سازمان مدیریت صنعتی
این سازمان با سابقه درخشان در زمینه آموزشهای مختلف مدیریت در رده های کارشناسی و ارشد چند سالی است که دوره های MBA را نیز آموزش میدهد. این سازمان در گزینش دانشجویان خود قید ۳ سال تجربه کاری و مدیریتی را لحاظ کرده است و در حدود ۵ میلیون تومان شهریه از دانشجویان دریافت میکند. در این سازمان فقط گرایش مدیریت اجرایی تدریس میشود.
۶- دانشگاه علوم و فنون مازندران
این دانشگاه با همکاری دانشگاه ITTK هند دوره های بسیار خوبی را برای رشته MBA پیاده سازی و اجرا کرده است که در حدود ۶ میلیون تومان برای تحصیل در دوره های غیر رایگان آن باید هزینه کنید.
۷- دانشگاه کیش
۸- دانشگاه مالک اشتر
۹- دانشگاه شاهرود
تحصیل در رشته MBA در سه دانشگاه ذکر شده در حدود ۴ میلیون تومان برای شما هزینه در بر دارد. البته دانشگاه مالک اشتر تعداد معدودی را نیز به صورت رایگان پذیرش میکند.
۱۰- دانشگاه آزاد:
دوره های MBA این دانشگاه در واحد علوم و تحقیقات ارائه میشود و گرایش آن نیز مدیریت اجرایی میباشد.
طول دوره MBA
دوره کارشناسی ارشد MBA به صورت کارشناسی ارشد ناپیوسته و آموزشی است. این دوره به نام دوره MBA در اکثر نظامهای آموزش عالی کشورهای پیشرفته و در حال توسعه ارائه میشود. با توجه به اینکه فارغالتحصیلان رشته های مختلف و به خصوص رشته های فنی و مهندسی وارد این دوره میشوند و باید با مبانی و اصول مدیریت علمی و دانش روز مدیریت در حوزه های مختلف آشنا شوند، طول دوره حداقل ۲ و حد اکثر ۳ سال بوده و تعداد واحدهای لازم برای فارغالتحصیل شدن بر خلاف سایر فوق لیسانسها که ۳۶ واحد است ۵۸ واحد درسی است. بنابراین دانشجویان این دوره، مانند سایر دانشجویانی که در سایر نقاط جهان در این رشته به تحصیل میپردازند، برای تکمیل دوره خود در طی ۲ سال یا ۴ ترم باید به طور متوسط در هر نیمسال تحصیلی حدود ۱۴ واحد درسی را بگذرانند. به این لحاظ دوره کارشناسی ارشد MBA، دوره سنگین و پر کاری است و دانشجویانی که وارد این دوره میشوند باید از لحاظ استعداد و فرصت مطالعه و تحصیل در وضعیت خوبی قرار داشته باشند.
زمینه های فعالیت فارغالتحصیلان MBA
فارغالتحصیلان این دوره با فراگیری دانش و فنون مدیریت و البته کسب تجربه عملی، قادر خواهند بود در زمینه های ذیل فعالیت نمایند:
- اداره امور واحدهای ستادی سازمانهای تولیدی و اجتماعی در جهت کمک به مدیران این سازمانها برای اداره مؤثرتر سازمانهای خود
- اداره و راهبری مؤثر و کارآمد یک سازمان یا یک بخش تخصصی از آن نظیر بخشهای تولید، تحقیق و توسعه، مالی، فروش، پرسنلی و اطلاعات
- ایجاد تحول در یک بخش تخصصی سازمان با تجدید تشکیلات، رویهها و شیوه های اداری آن بخش
- کارآفرینی در یک سازمان برای شروع فعالیتهای جدید یا ایجاد و اداره سازمانهای جدید
- طراحی تحول در کل یک سازمان و رهبری و هدایت تحولات کلی بعد از کسب تجربیات مدیریتی
ادامه
موفقیت در کسبوکار، تنها نیازمند ایدههای فوقالعاده و اخلاق کاری حرفه ای نیست، بلکه نیازمند افراد مناسب و شایسته نیز هست. برای اینکه بتوانید با دیگران بهخوبی کار کنید، لازم است که در رهبری و مدیریت به یک آدم حرفهای تبدیل شوید. در این مقاله نکاتی را بیان میکنیم که برای تبدیلشدن به یک رهبر و مدیر خوب، باید درنظر بگیرید.

مدیر موفق
۱. هرگز تسلیم نشوید
این توصیهای کلیشهای است، اما بهترین چیزی است که میتوانم به شما بگویم. کارآفرینی برای افرادی که مصمم نیستند و سخت کوشی به خرج نمیدهند، اصلا مناسب نیست. کارآفرینی برای افرادی مناسب است که تواناییها، ایدهها و اعضای گروهشان را باور دارند. رهاکردن یک پروژه، چه کوچک باشد و چه بزرگ، نهتنها برای خودتان، بلکه برای کسانی که رهبری آنها را برعهده دارید نیز زیانبار است.
۲. اطرافیان شما همهی داراییتان هستند
اگر کارمندان و همکاران شایستهای نداشته باشید، اجرای یک ایدهی خوب صدها برابر دشوارتر میشود. بهترین افراد ممکن را برای اجرای پروژهتان پیدا کنید و بعد همهی تلاشتان را بهکار بگیرید تا آنها را نزد خود نگه دارید.
۳. هم رهبر باشید و هم شاگرد
در موفقترین ارتباطات حرفهای، افراد از احترام متقابل برخوردارند و همواره در حال یادگیری هستند. بهعنوان یک رهبر ممکن است وظیفهی شما این باشد که تواناییها و دانش گروهتان را افزایش بدهید، اما باید به همان اندازه از آنها نیز چیزهایی یاد بگیرید.
۴. قوی باشید نه خونسرد
مردم رهبرانی را که به خودشان اعتماد ندارند، بهسختی باور میکنند. حتی در زمانهای بیثباتی تلاش کنید مثبت اندیش و با اعتماد به نفس باقی بمانید. داشتن شکوتردید در انتخابها و اعمالی که انجام میدهید، نهتنها روی نگرش خودتان تأثیر منفی میگذارد بلکه نگرش اعضای تیمتان را نیز خراب میکند.
۵. یک کسبوکار در حال رشد، به افراد در حال رشد نیاز دارد
تقریبا همهی افراد در حال رشد هستند اما یک تجربهی حرفهای مثبت نهتنها شامل توسعه میشود بلکه رویکرد مثبت به رشد و یادگیری نیز لازم دارد. از اشتباهات کوچک چشمپوشی کنید و تلاش کنید به اعضای گروهتان درس بدهید نه اینکه آنها را بهخاطر خطاهایشان سرزنش کنید. به افرادتان فرصت یادگیری بدهید تا به اشخاص بهتری تبدیل شوند. توجه داشته باشید که شاید شما رهبر خوبی باشید اما همیشه میتوانید به رهبر بهتری تبدیل شوید.
۶. شکست یک واقعیت است؛ با آن کنار بیایید
هیچ کسبوکاری را بهیاد نمیآورم که در دورهای شکست نخورده باشد. به جای اینکه شکستهای دیگران را مطالعه کنید، به آن همچون تجربهای برای یادگیری و فرصتی برای رشد نگاه کنید. دستکم به این دلیل که افراد شکستخوردهی زیادی را دیدهاید، پروژهتان را رها نکنید.
۷. مدیریت افراد در دوران تغییر سختترین کار شماست
در تغییرات فردی و محیطی، افراد شما دوران سختی بهمنظور مطابقت با محیط خواهند داشت. صبور باشید و توجه داشته باشید که کسبوکارتان هنوز نیازمند سرسختی شماست. انعطافپذیر باشید اما به هر چیزی تن در ندهید. یافتن روشی برای حفظ تعادل میان این موارد یکی از سختترین کارهایی است که تاکنون برعهده داشتهاید.
۸. یک ماهی بزرگ در برکهای کوچک شانس بیشتری برای موفقیت دارد
اگر بهاندازهی کافی قدرت نداشته باشید نمیتواند جمعیت زیادی را مدیریت کنید. پس شرایط را برعکس کنید. مسئولیت گروهی که توان مدیریتش را ندارید، برعهده نگیرید و اقتدار خود را همراه با احترام به دیگران حفظ کنید.
۹. در یک چیز بهترین باشید و پس از آن بهدنبال گسترش تواناییهایتان بروید
ترجیح میدهید که در یک چیز بهترین باشید یا در زمینههای مختلف عملکرد متوسطی داشته باشید؟ احتمالا مورد اول بهتر است. زمانیکه کار خود را تازه شروع کردهاید، تلاش کنید کسبوکارتان در یک حوزهی خاص بهترین باشد. پس از اینکه در آن حوزه، بهترین عملکرد را داشتید میتوانید وارد حوزههای دیگر شوید.
۱۰. برای موفقیت در سطح ملی باید گروه بسیار خوبی داشته باشید
رقابت در سطح ملی بسیار شدید است و استعداد حرف اول را میزند. ممکن است بتوانید با یک گروه درجهی دو در شهر خودتان عملکرد خوبی داشته باشید اما در سطح ملی موفقیت چندانی نصیبتان نمیشود. درنتیجه لازم است انرژی کافی بگذارید و یک گروه عالی ایجاد کنید که در آن استعدادها، شخصیتها و تمایلات مختلف وجود داشته باشد اما یک هدف مشترک را دنبال کنند

ام بی ای
.
۱۱. افراد و فعالیتهایی را که جلوی رشد شما را میگیرند، سریع رها کنید
هیچ دلیلی ندارد که افراد و پروژههایی را که مانع پیشرفت کسبوکار شما میشوند حفظ کنید. اگر گرایش و تواناییهایی یکی از افراد مناسب نیست و نمیتوان آن را اصلاح کرد، بگذارید از کسبوکار شما خارج شود. همچنین فعالیتهایی را که مناسب کسبوکارتان نیستند، رها کنید.
۱۲. فروتن باشید
خودخواهی را با رهبری اشتباه نگیرید. قدرتمندی برای موفقیت کلیدی است اما زورگویی نه. فروتنی پیشه کنید و رهبری باشید که افراد با رضایت و خوشحالی از او پیروی میکنند.
۱۳. برای جلب اعتماد دیگران، مدیری تلاشگر باشید
رهبری فوقالعاده تنها این نیست که روی صندلی خود بنشینید و دستور بدهید. بلکه یک رهبر خوب درگیر کار میشود و ذهنش را هوشیار نگه میدارد. درواقع شما باید سختکوشترین فرد درون سازمانتان باشید. به این ترتیب به کارمندانتان نشان میدهید که کار کردن در شرکت شما چگونه است و میتوانید یک رهبر کارآمد و مؤثر باشید و رابطهی بهتری با اعضای گروهتان داشته باشید.
۱۵. حریص نباشید
شاید این نکته بدیهی بهنظر برسد، اما رهبران بسیار زیادی بودهاند که اجازه دادهاند حرص کنترل آنها را دردست بگیرد. هنگام صحبت دربارهی پول، قدرت و منابع حریص نباشید. همچنین مسئولیت گروه بزرگی را که از مدیریتش ناتوانید، نپذیرید. بهعنوان فردی حرفهای حریصبودن برایتان چندان جذاب نیست و در درازمدت نیز به کسبوکارتان آسیب میزند. درعوض برای اشتراک آموختههایتان از کسبوکار تلاش کنید و از چیزهایی که در اختیار دارید، برای برقراری ارتباطات بهتر با دیگران بهره ببرید.
۱۶. اجازه ندهید دیگران کار شما را خراب کنند
مسئولیت پیروزی و شکست کارهایتان را خودتان برعهده بگیرید. زمانی که قرار بر شکست شماست، بهتر است با تصمیم خودتان شکست بخورید. بهخاطر شکستتان دیگران را سرزنش نکنید، بلکه خودتان پاسخگو باشید.
۱۷. اگر احساس میکنید کسی از کار با شما سود میبرد احتمالا احساستان درست است
بسیار ساده است؛ اگر کسی به شما لطفی میکند و در ازای آن از شما درخواستی ندارد، معامله با او را متوقف نکنید و رابطهی دوطرفهتان را حفظ کنید. چراکه به احتمال زیاد شما کسی هستید که میتوانید به او سود برسانید. همچنین اگر متوقفکردن کار با او به نفع گروه و شرکتتان است، از قطع همکاری با او ترسی نداشته باشید.
۱۸. با توجه به شرایط، مدیرعاملی منحصربهفرد باشید
سازمانهای مختلف به مدیرعاملهای مختلفی نیاز دارند. سبک های رهبری به اندازهی سازمان، گروه، اهداف و صنعت بستگی دارند. اگر میبینید که یک مدیر عالی به شیوهای متفاوت از شما رهبری میکند نگران نشوید، احتمالا شرایط کاری شما با او کاملا متفاوت است.
۱۹. ساختن، بهبود بخشیدن و اشتراک چشماندازتان بسیار مهم است
با رشد شرکتتان باید چشمانداز شما نیز رشد کند. اجازه ندهید خودتان و گروهتان به اهداف ایستایی که پیش از این به آنها دست پیدا کردهاید، راضی شوید. اجازهی توسعهی چشماندازتان را بدهید و آن را با افرادی خاص درمیان بگذارید.
۲۰. مثبت باشید
مسیر پیش روی شما پستی و بلندیهای بسیاری دارد. هیچکس دوست ندارد از رهبری بداخلاق پیروی کند، درنتیجه، بدون توجه به موانع موجود در سر راهتان مثبت باشید و همیشه لبخند بزنید.
ممکن است رهبری عالی یا مدیری فوقالعاده باشید اما احتمالا هر دوی آنها نیستید. زمان تجربهی کارآفرینی، میآموزید که چگونه گروههایتان را بهخوبی مدیریت و رهبری کنید. اما لازم نیست مانند من ۱۸ سال صبر کنید تا این مهارتها را بیاموزید.
ادامه
بینش راهبردی از مهمترین وظایف مدیرعامل است. مدیرعاملان، بسته به اینکه سازمان و شرکتی که در آن فعالیت میکنند مربوط به کدام بخش کسبوکار است، مأموریتها، اهداف و محصولات از چه قرار است و… باید امور متنوع و متفاوتی را مدیریت کنند که در راستای منافع سازمان پیش برود. اندازهی سازمان و شرکت نیز در نوع فعالیتهای مدیرعامل تأثیرگذار است. در هر حال، مدیرعامل بالاترین فرد از نظر درجهبندی شغلی است. شرح شغلی، وظایف مدیرعامل به طور روزانه و… برای مدیران عامل سازمانها متفاوت است. اما چهارچوبی کلی بهعنوان وظایف مدیرعامل وجود دارد که در ادامهی آن را شرح خواهیم داد. با ما همراه باشید:
چهارچوب کلی وظایف مدیرعامل
از وظایف کلی مدیرعامل میتوان به خلق، برنامه ریزی، پیادهسازی و یکپارچه کردن مسیرهای راهبردی سازمان اشاره کرد. یعنی در حیطهی وظایف مدیرعامل، نظارت و مسئولیت تمام اجزا و بخشهای سازمان وجود دارد.
مدیرعامل باید نسبت به این موضوع مطمئن باشد که به رهبری سازمان بر محیط رقابتی داخلی و خارجی کاملا واقف است، فرصتهای توسعه، مشتریان و بازارها را بهخوبی میشناسد و با توسعهی صنایع جدید و استاندارها مأنوس است.
در سازمانی نوعی، یکی از وظایف مدیرعامل گزارش دادن به هیئتمدیره است. در سازمانهای دولتی نیز مدیرعامل وظیفهی مدیریت سازمان یا واحدی از بخشهای مختلف ارگانهای دولتی را اداره میکند و باید دربارهی فعالیتهای خود به نمایندهی دولت مانند فرماندار و… گزارش بدهد. مدیرعامل از سوی هیئتمدیره اختیارات خود را کسب میکند.
مدیرعامل میتواند صاحب کسبوکار نیز باشد و آن را راهاندازی کرده باشد. از این رو، نسبت به کسبوکار تعهدی جدی از جانب او وجود خواهد داشت یا ممکن است مدیرعامل از سهامداران مجموعه تحت مدیریت خود نیز باشد. در این شرایط، هیئتمدیرهای نیز وجود دارد اما اقتدار آن اسمی و مشاوره به مدیرعامل است.
فرقی نمیکند که مدیرعامل هم در جایگاه ریاست فعالیت دارد هم در جایگاه مدیریت عامل، در هر حال صدور فرمان و مدیریت کلی وظیفه اوست و بنا به نیازهای سازمان، باید امور مختلف را سروسامان بدهد. بنابراین وظایف مدیرعامل از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت خواهد بود.
مانند تمام سطوح دیگر مدیریتی در سازمان، شروع فعالیت و نقش مدیرعامل بر اساس اصولی پایهای دربارهی مسئولیتهای شغلی همراه است. هر مدیرعامل وظایف، مسئولیتها و پاسخگویی را از قرار زیر متعهد میشود:

مدیر عامل
مسئولیتهای مدیرعامل
-
ایجاد، ترویج و اجرای چشمانداز سازمانی، رسالت و هدایت عمومی و کلی سازمان. هدایت سازمان به سمت توسعه و اجرای راهبردهای کلی سازمان.
-
هدایت، راهنمایی، رهبری و ارزیابی فعالیت سایر رئیسان، قائممقامها و مدیران بر اساس ساختار گزارشدهی و ارزیابی سازمان. در ارزیابی امور مربوط به مدیران، مدیرعامل باید مطمئن شود که برای دستیابی به اهداف و دستاوردهای مختلف، امور از صافی راهبردی سازمان گذر میکنند یا خیر.
-
در صورت لزوم، درخواست مشاوره و راهنمایی از هیئتمدیره.
-
تنظیم و اجرای برنامهریزی راهبردی برای هدایت مدیران سازمان. اطمینان حاصل کردن از اینکه در برنامهریزی، ورودیها به شکلی صحیح و معنادار بررسی و در طرح و برنامه گنجانده شدهاند؛ به طوریکه شکست و عقبگردی در اجرای طرح و برنامه متوجه سازمان نخواهد شد.
-
پیشبینی تکمیل و پایان عملیات سازمانی در راستای برنامههای راهبردی تعیینشده. به عبارت دیگر، توجه به طراحی سازمان، به شکلی که عملیات مختلف را حمایت و تجهیز کند.
-
ارزیابی موفقیت سازمان در رسیدن به اهداف؛ اطمینان حاصل کردن از اینکه تمام اهداف راهبردی سازمانی سنجشپذیر هستند و نتایج میتواند به شکل تصویری و با توافق تیمی بهاشتراک گذاشته شود.
-
توجه به محیط رقابتی بیرونی و درونی، فرصتهای توسعه، مشتریان، بازار، توسعهی صنایع جدید و استانداردهای تازه و… ؛ تلاش برای یافتن فرصتهای بالقوه رشد یا فروش با هدف ارزشآفرینی برای ذینفعان.
-
مشارکت دادن و نمایش فعالیتهای حرفهای سازمان و امور مرتبط با حوزهی مسئولیت اجتماعی در سطح محلی، استانی و ملی. سایر مدیران در صورت تمایل و یا تعیین وظیفه برای آنها میتوانند در این مقوله مشارکت داشته باشند.
-
مشارکت در رویدادها و برنامههای مرتبط با صنعت؛ این حضور باعث حسن شهرت و تقویت مهارتهای مدیرعامل میشود. مدیرعامل باید مطمئن شود که تمام کارکنان به اهمیت این مشارکت آگاه هستند و برای موفقیت سازمان در این راستا تلاش می کنند.
-
نمایش و بهکارگیری رهبری برای هدایت رسالت سازمان به سوی موفقیت؛ این رهبری شامل تعیین چشماندازی مناسب، جذب نیروهای سازمانی و توجه به تمام ابعاد رهبری برای رسیدن به موفقیت میشود.
-
همکاری با نیروهایی که مدیرعامل را در اجرای وظایفش حمایت و یاری میکنند؛ مدیرعامل باید برای موفقیت سازمان تمام وظایفی را که در شرح شغلی او آمده است، به کمک نیروهای مناسب اجرا نماید.
-
مدیرعامل باید فضای سازمان را به سمت سازمانی یادگیرنده پیش ببرد. به طوریکه تمام اعضا، فرصت رشد و یادگیری مداوم مهارتها و دانش را داشته باشند. تنها با رشد و توسعه فردی نیروها در سازمان، امکان دستیابی به موفقیت وجود خواهد داشت.
-
مدیرعامل باید به سایر مدیران اطلاعرسانیهای لازم را دربارهی ارزیابی عملکرد به روشهای مختلف انجام دهد. این ارزیابی میتواند در قالبهای مختلف مانند نظارت و هدایت، سیستم پاداشدهی یا وضع قوانین انضباطی عملکرد مدیران را بررسی کند. در صورت وجود نداشتن برنامههای ارزیابی و پاسخگویی نیروها، مدیرعامل با سازمانی روبهرو خواهد بود که در آن بهانهتراشی و فرار از مسئولیت وجود دارد و نتیجهی این کوتاهی خدمتها به شکل ناکامی دامان تمام نیروهای کاری را خواهد گرفت.
مدیرعامل، نقشی کلیدی در هدایت سازمان به سمت پیروزی و موفقیت دارد. اگر وظایف مدیرعامل به خوبی اجرا شود، سازمان در جهت سود و رونق بیشتر حرکت خواهد کرد و اهداف مثبت یکی پس از دیگری به وقوع میپیوندند.
ادامه
۱) مسئولیتپذیری: کارآفرینان در قبال مخاطراتی که آغاز کردهاند، احساس مسئولیت شخصی دارند. آنها ترجیح میدهند کنترل منابعشان را خود داشته باشند و منابع را جهت دستیابی به اهداف مشخص، مورد استفاده قرار دهند.
۲) ریسکپذیری متعادل: کارآفرینان اهل ریسک پرخطر نیستند، اما اهل ریسک حساب شده هستند. نتایج فعالیتهای آنها ممکن است در بلندمدت مشخص شود و یا اهداف آنها ممکن است در نگاه دیگران غیرممکن به نظر بیاید اما کارآفرینان، موقعیتها را از یک دیدگاه متفاوت میبینند و باور دارند که اهداف آنها واقع بینانه و دست یافتنی است. آنها معمولاً نقاط را در محدودهای که دانش آنها قابل بهرهبرداری است، فرصتیابی میکنند. پیشزمینهها و تجربیات، هر یک احتمال موفقیت آنها را افزایش میدهد. یک نویسنده میگوید: کار کارآفرین، برنامهریزی و محاسبه ریسک بر پایه دانش بازار میباشد. دستیابی به منابع برای اهداف از پیش تعیین شده، از شروط لازم برای موفقیت است. به عبارت دیگر، کارآفرینان موفق، هیچگاه بیمحابا خطر نمیکنند.
۳) اعتماد به موفقیت: کارآفرینان به موفقیت خود ایمان دارند. آنها نسبت به موفقیت خود، خوشبین هستند. طبق پژوهشی که توسط یکی از مراکز ملی ایالات متحده آمریکا در مورد کسب و کارهای مستقل انجام شده است، صاحبان کسب و کار، به موفقیت شرکتشان، از ۱ تا ۱۰، به طور متوسط، نمره ۳/۷ دادهاند. این سطح بالا از خوشبینی میتواند نشان دهد که چرا برخی از موفقترین کارآفرینان، قبل از موفقیت نهایی، غالباً بیش از یک بار شکست خوردهاند.
۴) تمایل به گرفتن بازخورد سریع: کارآفرینان از چالشهای کسب و کار لذت میبرند. آنها دوست دارند بدانند که نتیجه حاصله چه خواهد بود؟
۵) انرژی بالا: کارآفرینان دارای انرژی بیشتری نسبت به افراد معمولی هستند. این انرژی، میتواند یک عامل حیاتی باشد که سبب تلاش شگفتانگیزی از سوی کارآفرین برای راهاندازی کسب و کار مستقل خود میشود. ساعات طولانی کار و تلاش خستگیناپذیر، برای آنها یک قانون است.
۶) آینده نگری: کارآفرینان یک احساس و تعریف درست از جستجوی فرصتها دارند. آنها پیش رو را نگاه میکنند و کمتر نگران آنچه دیروز انجام دادهاند و آنچه فردا باید انجام دهند، هستند. آنها مایل به بازگشت به گذشته و خوشحالی به سبب موفقیتهایشان نیستند. کارآفرینان واقعی بر آینده تمرکز میکنند. بت کروس میگوید: از آنجایی که شما یک شرکت را رشد و توسعه میدهید، اهداف شما متعالیتر خواهد شد و تمایل به توسعه بیشتر پیدا میکنید. کارآفرینان، جایی که بیشتر مردم فقط مشکلات و غیرممکنها را میبینند، پتانسیلها را میبینند و سرانجام، افکارشان تبدیل به موفقیتهای بزرگ برای آنها میشود. در حالی که مدیران دربارهٔ منابع در دسترس نگران هستند، کارآفرینان، علاقهمند به کشف و سرمایهگذاری در فرصتها هستند.
۷) مهارت در سازماندهی: کارآفرینان میدانند که چطور افراد را جهت انجام فعالیتها کنار هم قرار دهند. ترکیب اثربخش افراد و مشاغل، کارآفرینان را قادر میسازد که چشماندازشان را به واقعیت تبدیل کنند.
۸) توجه به ارزش موفقیت، بیش از پول: یکی از تصورات غلط دربارهٔ کارآفرینان این است که آنها تنها برای دستیابی به پول کار میکنند. اما به نظر میرسد که نیاز به موفقیت، انگیزش و ارزش اولیه کارآفرینان میباشد و پول، تنها یک سمبل از دستیابی به موفقیت است. یک محقق کسب و کار میگوید: «آنچه کارآفرینان را برمیانگیزد و آنها را به سوی پیچیدگی بیشتر و عمیقتر سوق میدهد، محرکی بیش از پول است».
ادامه
– موقعیت شناسی
لازم است بدانید کار انسان شبیه کار دوچرخه است. تعادل دوچرخه تا زمانی حفظ می شود که در یک جهتی حرکت کند. اشکال برخی انسانها این است که می خواهند بدون حرکت و بدون مقصد تعادل خویش را حفظ کنند و برای همین است که احساس تزلزل می کنند
باید برای خودتان هدف با ارزشی تعیین کنید و مهم تر از آن طرحی برای دستیابی به آن هدف بریزید. ببینید به دنبال چه می گردید. به آینده فکر کنید و از گذشته دست بردارید اینطوری جوان و شاداب می مانید. بی هدف حتی جسم هم وظایف خودش را درست انجام نمی دهد وقتی هدف ندارید در واقع زندگی نمی کنید شما بجز هدفهای شخصی به اهداف غیر شخصی هم نیاز دارید مثل کمک کردن به دیگران
۲- تفاهم
اغلب ناکامیهای ما در روابط انسانی حاصل سوء تفاهمات است و برای برخورد موثر با مسائل باید از ماهیت واقعی آن اطلاع داشت. ما با توجه به مجموعه ای از واقعیات یا شرایط انتظار داریم که دیگران هم مثل ما واکنش یا حساسیت نشان دهند ولی فراموش نکنید که هر انسانی با توجه به تصاویر ذهنی خودش نسبت به مسائل واکنش نشان می دهد. اغلب اوقات واکنش یک فرد نسبت به شما بخاطر اذیت و آزار و بدخواهی نیست بلکه به این دلیل است که آن فرد وضعیت را جور دیگری درک می کند اگر اینگونه به افراد و واکنش آنها نگاه کنید سطح تفاهم در روابط شما بالا خواهد رفت
ما تا حقیقت را درک نکنیم نمی توانیم واکنش مناسبی نشان دهیم باید بتوانیم حقیقت را ببینیم و آنرا چه خوب چه بد قبول کنیم. بسیاری از ما این اشتباه فاحش را انجام می دهیم که تقصیرات و اشکالات خود را نمی پذیریم حتی قبول نمی کنیم که جانب اشتباه را گرفته ایم قبول نمی کنیم که شرایط به غیر از آن چیزی است که ما دوست داریم و خود را فریب می دهیم و چون حقیقت را نمی شناسیم نمی توانیم حرکت مناسبی انجام دهیم
۳- شجاعت
داشتن هدف و درک شرایط کافی نیست، شجاعت عمل لازم است. تنها با عمل کردن می توان اهداف ، امیال و باورها را به حقیقت تبدیل کرد. اصولا در این دنیا چیز ۱۰۰ % مطمئن وجود ندارد. تفاوت میان آدم موفق و غیر موفق در زمینه نقطه نظر ها و توانائیها نیست مسئله شهامتی است که انسان موفق روی نقطه نظرهای خودش نشان می دهد خطرات حساب شده را می پذیرد و دست به عمل می زند
بی تحرکی و دست روی دست گذاشتن انسان را در مواجهه با مسائل عصبی و ناتوان می کند اگر آنقدر صبر کنیم و دست روی دست بگذاریم تا از نتیجه کاری مطمئن شویم هرگز قدمی برنخواهیم داشت. هر کاری که بکنید احتمال اشتباه در آن هست
۴- خیرخواهی
شخصیت های موفق به سایرین هم اهمیت می دهند و برای هم نوعانشان احترام قائل می شوند با دیگران همانطور که زیبنده انسانهاست رفتار می کنند. وقتی نسبت به سایرین احساس خیرخواهی بیشتری می کنیم بدون استثنا نسبت به خودمان هم خیرخواه تر می شویم یکی از بهترین شیوه های مبارزه با احساس گناه و تقصیر این است که گناه را به گردن سایرین نیندازید. کسی که شخصیت موفق دارد نسبت به سایرین احساس خیرخواهی می کند مردم البته که مهم هستند و نمی توانید با آنها مانند اشیاء بی جان روبرو شوید اما برای اینکه بتوانید خیرخواهی را در خودتان افزایش دهید ۳ کار می توانید انجام دهید
– سعی کنید با درک حقیقت درباره مردم ارج و قرب آنها را نزد خود بالا ببرید و فراموش نکنید که مردم اولاد خداوند هستند
– به خودتان فرصت دهید کمی درباره احساسات ، نقطه نظرها ، امیال و نیازهای سایرین فکر کنید
– مردم را مهم بدانید و با این روحیه با آنان برخورد کنید. بدانید رفتاری که نشان می دهید با احساس شما رابطه مستقیم دارد
۵- مناعت
از میان تمامی پستی و بلندیهایی که در زندگی وجود دارد نداشتن مناعت نفس کشنده تر از همه و غلبه بر آن از هر کاری دشوارتر است. علتش این است که چاله را به دست خودمان کنده ایم. قبول کرده ایم که ” فایده ای ندارد “، ” این کار از دست من ساخته نیست “. خیلی ساده باید در ذهن خود فرو کنیم که دست کم گرفتن خویش ، فروتنی و شکسته نفسی نیست، عیب و گناه است. شخصی که به اندازه کافی مناعت نفس دارد نسبت به دیگران احساس دشمنی نمی کند. به زور در صدد اثبات چیزی بر نمی آید. حقایق را واضح تر می بیند
حالا سوال این است که برای بهبود مناعت خود چه کنیم ؟ تصویر ذهنی انسانهای شکست خورده و بی ارزش را فراموش کنید – مفهوم کلمه مناعت این است که قدر و ارزش خود را می دانید – و قدر ارزشهای خود را دانستن خودبینی نیست مگر اینکه گمان کنید که خودتان آفریدگار خویش هستید. بزرگترین راز کسب مناعت این است که از مردم قدردانی بیشتری بکنید. برای فرد فرد مردم احترام قائل شوید زیرا همه انسانها بندگان خداوند هستند بنابراین موجود باارزشی به شمار می روند و عجیب آنکه مناعت خود شما با این روحیه بالا می رود.
۶- اعتماد به نفس
اعتماد به نفس با تجربه کردن موفقیت ایجاد می شود وقتی کاری را برای نخستین بار شروع می کنیم از نتیجه اش آنقدرها اطلاعی نداریم علتش این است که موفقیت را تجربه نکرده ایم و باید بدانید که موفقیت تولید موفقیت می کند و حتی یک موفقیت کوچک قدمی برای موارد بعدی است و شما هم می توانید از این روش ساده برای کسب اعتماد به نفس استفاده کنید
روش دیگر ایجاد عادت یادآوری موفقیتها و فراموش کردن ناکامی های گذشته است در حالیکه بسیاری از افراد موفقیتهای گذشته را فراموش می کنند و شکستها را در خاطر نگه می دارند و در نتیجه اعتماد به نفس را از بین می برند
اما راه حل چیست ؟ برای پیروز شدن از اشتباهات پند بگیرید و بعد اشتباه را از ذهن بیرون کنید موفقیتهای گذشته را بخاطر آورید و آنها را برای خودتان تصویر کنید هر کس بالاخره برای یکبار هم که شده موفقیت را تجربه کرده است
۷- خود پذیری
تا انسان خود را نشناسد به خوشبختی واقعی نمی رسد. مفلوک ترین انسانها آنهایی هستند که همه سعی شان بر این است که خود و دیگران را به قبول چیزی جز آنچه که هستند مجاب کنند. بی جهت خودتان را جز آنچه هستید نشان ندهید. همین هستید که هستید.
اغلب ما بهتر ، قوی تر و شایسته تر از آن هستیم که می پنداریم. با ایجاد تصویر ذهنی بهتر ، توانایی ، استعداد و قدرت جدیدی در خودتان ایجاد نمی کنید شما همه اینها را دارید و در واقع فقط آنها را مورد استفاده قرار می دهید.
خودتان را آنطور که هستید قبول کنید با تمام تقصیرها ، نقاط ضعف ، نواقص و نقاط قوت شروع حرکت شما باید از اینجا باشد. نواقص خویش را تحمل کنید. اطلاع از کمبود ها لازم است ولی خودتان را بخاطر این کمبود ها تکفیر نکنید.
میان خویش و رفتارتان فرق بگذارید. چه غم که کامل نیستید خودتان را ناراحت نکنید خیلی چیزها دارید و همه مثل شما هستند هر کدام که جز این تظاهر می کنند خودشان را گول می زنند .
ادامه
پاداش دادن یکی از راههای شاد و با انگیزه نگه داشتن کارکنان است. اگر تنها به درآمد کارکنان مبالغ اندکی افزوده شود، با انگیزه تر و شادتر خواهند بود. دریافت پاداش، برای کارکنان بدین معنا خواهد بود که آنها با ارزشند، این کار وفاداری آنها به شرکت را بالا میبرد و باعث میشود سختتر کار کنند.
کارفرمایانی که با شرایط بد اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند، میتوانند با این روش ساده کارکنان خود را حفظ کنند و تجارتی سودآور داشته باشند که با رقبا به رقابت بپردازند.
ادامه
هر لحظه ، فرصتی است برای نو شدن و کنار گذاشتن کهنه ها.
رفتارها، فقط موقتی و کوتاه نیستند. رفتارها، تبدیل به عادت ها میشوند ،و عادت تخریب زیادی در شخصیت ما ایجاد میکند ، می شود عادت ها قدیمی را کنار گذاشت و رفتارهای جدید را تجربه کرد.
بنابراین به سراغ عادت های روزمره خود بروید. کمی از آن فاصله بگیرید و از دور به عادت های تان نگاه کنید.عجله نیست با دقت بنگرید و تغییر ایجاد کنید.
عادت کمالگرایی افراطی
کمالگرایی افراطی یعنی من باید در یک موضوع/زمینه/حوزه، به ۱۰۰% برسم اگر نرسم باید آن را کنار بگذارم. رفتار جدید می تواند این باشد: فقط یک پله بیشتر با گام های استوار.
عادت اهداف کوچک
این عادت فکری باعث می شود که هدف گذاری های کوچک انجام دهیم. مثلا اگر در سبد اهدافمان فقط خانه و مدرک و شهرت است، این ایراد دارد، انسان بودنِ انسان به داشتن اهداف فرافردی و فراخانوادگی است. به جایش عادت اهداف فراگیر را جایگزین کنید. بزرگ باشید و جهانی بیاندیشید.
عادت انتظار برای شانس
اگر فکر می کنیم که آدم های موفق در اثر شانس به موفقیت رسیده اند سخت در اشتباهیم. کافیست زندگی هر کدام از کارآفرینان را بخوانیم موفقیت از عرق کردن و تلاش کردن و شکست خوردن به دست آمده. شانس، فرصت هایی است که یک ذهن آماده و کارکرده روی هوا می زند و نه صرفا یک انسان منتظر و خواب آلوده. خلاصه آنکه شما باید بروید و فرصتهارو ایجاد کنید تا نروید موفقیتی نخواهد بود
عادت دروغ
دروغ روح آدمی را متلاشی می کند، لابد می پرسید چگونه؟ دروغ باعث می شود بین گفتار و باور شکاف بوجود بیاید. تکرار آن باعث می شود که این شکاف به سایر ارکان وجود آدمی نیز سرایت کند اما جمله شکاف بین گفتار و عمل (که می شود خیانت و عدم انجام تعهدات) و شکاف بین ایمان و گفتار (که می شود ریا و نفاق) و شکاف بین … دروغ سرآغاز متلاشی شدن روح است. رفتار با صداقت را بر جان خود استوار کنیم
عادت تکرار دیگران و تقلید
تقلید باعث می شود که هر چه بیشتر شبیه به دیگران شویم. خودمان نباشیم بلکه دیگران را زندگی کنیم. باید جسور بود. عادت تقلید را درید و خودمان برای خودمان تصمیم گیری کنیم. خداوند هر کدام از ما را به صورت یکتا و تکرار نشدنی خلق کرده است.
عادت ترس از شکست
شکست ناشی از زمین خوردن نیست. وقتی شکست میخوریم که هیچوقت بلند نشویم. ریسک نکردن بزرگترین ریسکی است که میتوانیم انجام دهیم. بنابراین در سال ۹۵، چند تجربه جسورانه برای خودمان تعریف کنیم. حتی اگر در آن ها موفق نشدیم، موفق شده ایم که ترس از شکست را در خودمان بکشیم.
عینک نقطه ضعف
علاوه بر آن شش عادت ، ممکن است دیدگاه نقطه ضعف هم باشد آن را بیابید همه ما نقاط ضعفی داریم. اما توجه به نقاط ضعف باعث می شود که نقاط قوت خود را نبینیم. سال ۹۵ را بگذارید سال تمرکز بر نقاط قوت. بپرسید با توجه به نقاط قوتم چه کاری می توانم انجام دهم.
ادامه
مدیران همدل و نکته سنج خوب به حرف های دیگران گوش می کنند سپس می گویند:
درست میگی! اما میتونی از زاویه دیگه ای هم به این موضوع نگاه کنی …
مدیران بی توجه می گویند:
نه اصلا این طور نیست! چرا اینجوری فکر می کنی؟ واقعیت اینه که…
ماهر نبودن مدیر در گوش کردن، نه تنها فرصت گوینده خوب و نکته سنج را از او می گیرد، بلکه به مدیری بی توجه نیز تبدیل می شود. مدیران بی توجه فقط می خواهند گوینده باشند و ارزشی برای حرف های دیگران قائل نیستند. آن ها از تک تک جملات کارمندان خرده می گیرند بدون آنکه نکته های مثبت حرف هایشان را ببینند، تنها به مخالفت با حرف های کارمندان می پردازند. آنها علاقه زیادی دارند که اطلاعاتشان را به رخ بشکند و داناتر از دیگران جلوه کنند. حرف های این مدیران پر است از اطلاعات اضافی و بی ربط به بحث، که تنها برای ارضای احساس خودبرتربینی شان به گوش های مخاطب تزریق می شود.
ادامه
۱۰ نکته برای موفقیت در بازاریابی الکترونیکی
قابل توجه بازاریان الكترونیكی «كارهای خود را طبق روال انجام دهید و نكتههای زیر را به خاطر بسپارید.»
۱) نامههای تبلیغاتی خود را فقط برای افرادی بفرستید كه برای دریافت آن درخواست دادهاند.
اشتباهی كه بعضی از بازاریابان انجام میدهند آن است كه نامههای تبلیغاتی را برای افراد مختلف ارسال میكنند . استفاده وسیع از این روش در سالهای گذشته باعث سستشدن تجارت الكترونیكی شده است.
▪️ نكته مهم:
اعتماد مشتری جلب كردنی است. یكی از بهترین راهحلهای جلب اعتماد، احترام به عقاید مشتری در مورد دریافت نامههای تبلیغاتی یا عدم دریافت آنهاست.
۲) همواره به درخواستهای مشتری برای عدم دریافت نامهها احترام بگذارید.
روش سادهای را برای خروج از سیستم نامهها در اختیار افراد قرار دهید. در تمام نامهها آدرسی قرار دهید كه از طریق آن مشتری بتواند تمایل خود به عدم دریافت نامهها را به شما اعلام كند.
▪️ نكته مهم:
حجم كمتر معمولاً بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
۳) برای هر تغییری توسط ارسال یك نامه، تاییدیه بگیرید.
عضویت اولیه، سفارشات، ارسال سفارشات و هر تغییری در مشخصات و وضعیت مشتری نیاز به اخذ تاییدیه از وی دارد. با این كار درصد امكان بروز اشتباه و اطلاعات غلط را كاهش میدهید.
۴) به مشتریان خود حق انتخاب بدهید تا بدانند كه برای شما ارزشمند هستند.
۵) ارتباط و منفعت دوطرفه.
مشتریان آدرس پست الكترونیكی و دیگر اطلاعات شخصی خود را برای نوعدوستی به شما نمیدهند بلكه در مقابل باید چیز باارزشی دریافت كنند. این ارزش میتواند در قالب دریافت اطلاعات خاص (روی سایت شما یا از طریق نامههای الكترونیكی)، هدیههای رایگان، كارت تخفیف یا قرعهكشی باشد.
▪️ نكته مهم:
خلاقیت عامل مهمی در این امر است اما به یاد داشته باشید كه علاوه بر این موارد باید در تمام نامههایی كه برای مشتریان ارسال میكنید مطالب با ارزشی قرار دهید.
۶) لیست مشتریان شما سرمایهای است مخصوص شما، هرگز آنرا به دیگران نفروشید!
۷) سیاست حفظ حریم خصوصی مشتریان را تدوین و برای آنها ارسال كنید.
با این كار رابطه شما محكم تر خواهد شد و به آنها خواهید فهماند كه در پشت پرده این سایت، افراد واقعی و مسوولی وجود دارند.
۸) به نیازهای مشتریان خود سریعاً پاسخ دهید.
۹) از لیست مشتریان دیگران استفاده نكنید.
مگر در مواردی مانند مورد ۶ كه در بالا ذكر شد.
۱۰) قدرت شبكهها را از یاد نبرید.
اخبار بد روی اینترنت بسیار سریع تر از اخبار خوب پخش میشوند. یك مشتری خشمگین میتواند با ارسال یك پیام كوتاه، خشم خود را از شركت شما به میلیونها نفر منتقل كند. از اشتباهات كوچك پرهیز كنید زیرا اشتباهات دنیای الكترونیكی مانند اشتباهات تلفنی یا …. نیستند كه به آسانی قابل جبران باشند
ادامه
👣 گام اول :تجسم خود در افق چند ساله
لازمه : تجسم خلاق ،تفکر ،و پرسش های هوشمندانه ا زخود است.
👣 گام دوم :انتخاب از بین آرزو ها .
یکی از اهداف را انتخاب کنید و تست زیر را روی آن انجام دهید.
1.تست نیازمندی
2.تست توانمندی
3.تست علاقه مندی
بعد از انجام این سه تست اهدافی را انتخاب کنید که هم ضروری اند ،هم به آنها علاقه مندیم و هم در آنها توانمندیم .
👣گام سوم:هوشمند سازی
اهداف باید هوشمند باشند و 5 قابلیت داشته باشند:
1. مشخص باشند.
2.قابل اندازه گیری باشند.
3.دست یافتنی باشند.
4.منطقی باشند.
5.زمان دار باشند.
👣گام چهارم:تحلیل هم افزایی اهداف :
یعنی زمانی که چندین هدف داریم اهداف تقویت کننده هم باشند .
👣گام پنجم :تحلیل جامعیت اهداف :
علاوه بر هوشمند بودن و هم افزا بودن اهداف باید جامع باشند .بر فرض مثال با معیارهای خدا ،خانواده ، جامعه در تضاد نباشند یا به ضرر کسی نباشند.
👣گام ششم:تحلیل امکان پذیری اهداف:
ممکن است بگویید که ما که در هوشمندسازی اهداف، یک بار امکان پذیری هدف را سنجیدیم، دوباره چرا؟
جواب این است که تک تک اهداف ممکن است امکان پذیر باشد اما وقتی کنار هم قرار می گیرند، تحقق همه آن ها در آن محدوده زمانی که در نظر گرفته ایم امکان پذیر نباشد.
پس باید مجموعه اهداف را تحلیلی دوباره بکنیم و در صورت سنگین بودن اهداف، کمی از سختی و سنگینی اش بکاهیم.
👣گام هفتم :مکتوب کردن اهداف :
فواید مکتوب کردن :
1.اهدافتان را در مکان های مختلف ودر جلوچشمتان نصب کنید تا هر روزیادآوری شوند.
2.امکان ارزیابی ،تحقق ، و رسیدن به اهداف در فواصل زمانی متعدد
3.امکان ارزیابی در سال های آینده و بررسی موفقیت ها و عدم موفقیت ها و درس گرفتن از گذشته.
👣گام هشتم: اعلان اهداف
مکتوب کردن اهداف یکی از روش های ایجاد تعهد درونی است.
اما اعلان اهداف یکی از روش های ایجاد تعهد بیرونی است.
می توانید اهداف خود را زیر شیشه میز کارتان که همه می بینند قرار دهید.
قاب بگیرید و روی دیوار نصب کنید.
آن را در یک جلسه خانوادگی بیان کنید.
آن را با بهترین دوستتان در میان بگذارید.
آن را در وبسایت یا وبلاگتان منتشر کنید .
ادامه